سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

مادرم هیچوقت نگفت دوستم دارد او دستش بندبود...  بند گره زدن کفش من که هیچ وقت یاد نگرفتم دستش بند شستن لباسم بود... بند املای

خواهرم بود امامن هرشب مهربانی را در دست های پرمهرش که بعد از خواب برسرم میکشید خوب حس میکردم....دوست دارم مادر

 

 




تاریخ : جمعه 94/10/4 | 12:29 عصر | نویسنده : شبنم | نظر